آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی
بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی
فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟
جوجه ها را بعدا با هم میشماریم . . .
ای علقمه از خروش آن مست بگو
از تشنگی و ساقی بی دست بگو
دیدی که چنان شکست و آهی نکشید
زیباتر از این ، رشادتی هست؟ تو بگو!