پروازِ تماشاییِ قـــــوی سفیــــــد خــــــزری بر آسمان نیمه آبی...
پروازِ تماشاییِ
قـــــوی سفیــــــد خــــــزری
بر آسمان نیمه آبی...
پروازِ تماشاییِ
قـــــوی سفیــــــد خــــــزری
بر آسمان نیمه آبی...
غروب پنجشنبه، دبیر صفحه اندیشه روزنامه فرهیختگان تماس گرفتند و فرمودند که میخواهند، به مناسبت 15 فوریه زادروز جرمی بنتم بنیانگذار مکتب فایدهگرایی، گفتوگویی داشته باشند. حاصل این گفتوگو، امروز، شنبه، 26 بهمن 1392، در صفحه اندیشه این روزنامه، به زیور طبع آراسته شده است:
http://farheekhtegan.ir/fa/main/92-11-26/12
پ ن: با سپاس از ایشان.
چند صفحه نخست کتاب فینبرگ را برای فردا بخوانید.
توضیح انگلیسی لازم نیست.
موفق باشید.
Dear students of English 2
I have finally chosen our book in this term. It is the 1st Volume of
The Moral Limits of the Criminal Law
You can search
Feinberg, J. (1984). Harm to Others. Oxford: Oxford University Press
OR buy it at
We will read 10 pages for each session
You also have to select 10 pages for translation
With Special Thanks to Peter Singer for Introducing the Book & Ms. Namaiandegi for Providing it
GOOD LUCK
Hartmann, P. and Krin, E. (2004). Reading Through Interaction. Vol. 2. Akbar Mirhashemi and Hossein Farhadi (eds.). Tehran: Zabankadeh
Ch. 1: School Life
Ch. 2: Health
Ch. 4: Science
Ch. 10: Global Village
Ch. 12: Tastes
Ch. 13: Discoveries
Ch. 14: Medicine
Ch. 15: Prejudice
Good luck
ششمین زادروز
مجازیخانهام
خجستک
Great! Thanks so much for letting me know -- Cheers, Julia
ترجمه
پیامدگرایی
جولیا درایور
پس از 20 ماه کار مداوم
همین الان تمام شد...
پینوشت پنجم (تأسیس یک تیم تخصصی برای کار بر روی مسایل جدید و ملموس فلسفه اخلاق)
اینک، بهدنبال ایجاد یک تیم تخصصی از فرهیختگان نخبه و علاقهمند، برای پیگیری پروژه مرزهای اخلاق ام. بازخورد گسترده فضای فکری، فلسفی و فرهنگی فارسیزبان به مرزهای اخلاق و مقالات جدید در این حوزه، بیش از پیش نشان داد که فلسفه اگر، بهجای بسنده کردن به موضوعات قدیمی، به موضوعات ناب و جدیدی بپردازد که مشکلات ملموس آدمیانی با پوست و گوشت و خون و استخوان را حل میکنند و گره از کار فروبسته ایشان میگشایند از کنج عزلت و پستوی انزوا بیرون خواهد آمد. به زودی، بهطور منظم و هدفمند، این پروژه را آغاز خواهم کرد. فرهیختگان علاقهمند، بدون فوت وقت، آن پانزده کتاب پیشنهادیام را در این حوزه مطالعه و با ارسال رایانامه اعلامآمادگی کنند تا به زودی این پروژه عظیم را به همراه هم بیاغازیم. تردید ندارم که در صورت جدیت و علاقه اصیل حاصل کار تأثیری ماندگار، نهتنها بر فکر و فلسفه بلکه بر زندگی ملموس، در این سرزمین خواهد داشت.
پینوشت چهارم (مرزهای اخلاق در تارنمای جهانی آمازون)
به کوشش «نشر نی»، که بیتردید ارزندهترین، بااصولترین و سختگیرترین ناشر این سرزمین است، چند روزی است که عرضه جهانی مرزهای اخلاق آغاز شده است. مرزهای اخلاق، بههمراه چند اثر برگزیده دیگر، بهعنوان تنها کتابهای فارسی، در تارنمای جهانی آمازون، در دسترس جهانیان قرار گرفته و هر فرهیختهای از هرجای جهان میتواند در کمتر از بیستوچهار ساعت کتاب را در درب منزلش تحویل بگیرد. برآورد ابتدایی گویای اسقبال وسیع در سرتاسر جهان، بهویژه کشور آمریکا، از این اقدام ارزنده نشر فاخر نی است.
برای مطالعه صفحه مرزهای اخلاق، بر روی تارنمای جهانی آمازون، ر.ک:
پینوشت سوم (تأثیر شگرف مرزهای اخلاق بر محافل فلسفی کشور)
البته این نکته را هم باید بیفزایم که میزان اقبال جامعه به موضوعاتی که دستتنها و عصابهدست مطرح کردهام و تأثیرپذیری از آنها بینظیر است.
فضای فکری و فلسفی جامعه آنقدر به طرح این موضوعات نیازمند بود که بلافاصله پس از طرحشان بهشدت تحتتأثیر قرار گرفت.
مرزهای اخلاق در بیستمین دوره جایزه کتاب فصل وزارت ارشاد بهعنوان تنها اثر شایسته تقدیر در حوزه فلسفه اخلاق برگزیده شد و چاپ نخست آن در یکسال و اندی به پایان رسید؛ این در حالی است که بسیاری از کتابهای فلسفی اصلاً به چاپ دوم نمیرسند و چاپ نخستشان پس از سالها در قفسه کتابفروشیها باقی میماند.
از سوی دیگر، بسیاری از کلاسهای فلسفه دانشگاهها و مؤسسههای فلسفی ایران و نیز سخنرانیهای همایشهای مختلف پس از مرزهای اخلاق، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، تحتتأثیر آن و مقالاتم در این زمینه بودهاند.
برای نمونه، نگاهی بیندازید به سخنرانی دکتر پورحسن، استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه، در کنفرانس ملاصدرا (کافی است لینک را باز کنید و فقط یک صفحه از آن را بهدقت بخوانید تا ببینید مفاهیم و واژگان مرزهای اخلاق و مقالات مرتبط با آن چگونه در این گستره گسترده گسترانده شدند):
http://www.shabestan.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=0&Id=40425&Mode=
پینوشتی پسین بر دردنوشت پیشین
شوربختانه، این مسئله درباره همه اندیشمندان پرآوازه این سرزمین صادق است: گروهی اصلاً بیتفاوتاند، گروهی اصلاً نمیخوانندشان و گروهی فقط میخوانندشان. روی سخنم با گروه سوم است. مستحضرید (و من در مقام درس پس دادنام) که نقد (یعنی برشمردن موارد قوت و ضعف یک اندیشه یا نظام) جزء جدانشدنی فرآیند نظریهپردازی و گویای اوج لطف و محبت خواننده به آن نظریهپرداز یا نویسنده است.
اما شوربختانه، گویی در میان ما نقد و ارادت با هم جمعناشدنیاند. ر.ک: گستره گستردهای از «حلقه مریدان» فلان استاد که بیشتر شایسته همان نام («حلقه مریدان») هستند؛ وگرنه اگر ارادتی اصیل و لطفی نسبت به ایشان و هر اندیشمند دیگری باشد باید با نقدی دقیق (و البته مؤدبانه نسبت به ایشان) جلوه کند.
نیک واقفید که چنین چیزی اصلاً وجود ندارد (یا من بیخبرم یا در انبوه طعنها و مدحها گم شده است): اگر نقدی هم هست از سوی منکران و طاعنان است و نزدیکان و دوستان و ارادتمندان و یاران متناسب بیشتر و پیشتر در کار مدحاند و با شوق به هرجایی سرک میکشند تا جملهای، سخنی یا نوشتهای از ایشان را بنگرند یا، دستبالا، بخوانند. برای اثبات این مدعا کافی است سری به تارنماهایی مانند تارنمای «نیلوفر» بزنید.
شیرزاد پیکحرفه
13921008
0400
دیگران فکر میکنند که: «من هستم، بهجای آنکه نباشم»
اما
من فکر میکنم که: «من نیستم، بهجای آنکه باشم».
من، برای هیچکس، بهجز شاید چند نفر، هیچ حضور معرفتشناختیای ندارم.
تنها نحوه حضورم برای بیشتر دیگران، حضور مبتذل روانشناختی است: یک حضور تشکیکی پرشور (من غالباً حاصلضرب شور در شعور را مقداری ثابت میدانم) که در مستهجنترین حالتش گوگلیدن/اف بی ایدن نام و تبار و زندگیام است و در بهترین حالت گوگلیدن مقالات و کتابهایم و از بر کردن دبستانیشان با قدمهای تند و کوتاه و تکان دادن و بالاوپایین بردن مکرر سر برای چپاندشان به مغز (در یک مورد، از برکننده چپاننده، چنان دبستانی، بر سردر کلاس، محو تزریق «گسستهای گسترده»ام به مغزش بود که در خلوت اُنس در شوق وصال نمره 20 چنان در قوس صعود بالا میرفت که حتی ورودم به کلاس نیز او را دچار گسستی هرچند ناگسترده نکرد!).
بزرگترین مسئله برای بیشتر دیگران یافتن پاسخ معماهای زندگیام است و من بیخود به طرح گونههای گوناگون «معمای پریزونر» دلخوشم. من از «نبایدهای نخستین»ام ا ر . . . میشوم و دیگران، بهجای کاویدن و کوبیدن آن، از کپیپیست «لختی بیاسایید» و «خاطر عاطر» و «بر صدر بنشانیم و قدر نهیم» و «شاد، تندرست، سربلند و پیروز باشید».
نه احترامی که بر ستون معرفت بنا نشده قابلاعتناست و نه از محبتی که ریشه در معرفت ندارد آبی گرم میشود. گمان نمیکردم تشخیص سره از ناسره و سواد از بیاض اینقدر دشوار باشد و بردن خر بهجای صاحبخر اینقدر آسان؛ دقیقه قلقلهزن (داستان سروری و سرکشیدن ز بیم در گلیم) از یاد برده بودم.
دغدغه حل مشکلات ملموس آدمیانی با پوست و گوشت و استخوان (مشکلاتی از جنس سردر(د)، از جنس ناکامیهای تراژیکی که معلول خردهفرهنگهای خردستیزی مانند دخترعمو مال پسرعمویاند، از جنس دعوای مادرشوهر با عروس، از جنس تحکم در تحمیل خواستههای بیجا و تحمیق و تحقیر فرزندان بالغ) به سرپنجه تدبیر فلسفه اخلاق چنان گریبانم گرفته که همچون اشکهای آن عزیز از بازگویی خواسته ناروای پدر و نادیده گرفتن خواسته روای او هرگز رهایم نخواهند کرد.
در این میان، سخت در شگفتم از کسانی که فلسفههایی را که به کار گشودن گرههای فروبسته خلق نمیآیند تکریم میکنند و بر صدر مینشانند و قدر مینهند و فلسفه را از کاروان علوم جدا و قافلهسالار آن میدانند و بدینگونه از آن مردابی دهشتناک میسازند که در داغی مرداد اندیشه خواهد خشکید.
سالهاست در پاسخ پرسش «چه خبر؟» به همان «3 ت» همیشههمراهم (ترجمه، تحقیق، تدریس) اشاره میکنم و با وسواس و نگرانی آن روزم را میکاوم که نکند «بیت»شده باشد؛ اما بازخوردش «سختگیری» خوانده شد. پیچیدهترین و بهدردبخورترین مسایل فلسفه اخلاق روز را از بزرگترین فیلسوفان اخلاق جهان، «دستتنها» و «عصابهدست»، «کورمال کورمال» آموختم، پیراستم و به فارسی آراستم، اما در بهترین حالت برای دیگران یک استاد فلسفهام که دکترای فلسفه دارد و در دانشگاه درس میدهد. کمتر شبی را بیمطالعه به صبح رساندم و حاصل کار دستمایه طنزِ کلاسِ «8 صبح» شد!
بیشتر دیگران «عدو»ی من نیستند؛ «انکار» مناند!
«نبایدهای نخستین»ام، «باید پایانی»ام شد. هیچکس، بهجز شاید چند نفر، حتی رغبتی به بوییدن این نازکآرای تن ساق گلی که به جانش کشتم و به جان دادمش آب نکرد...
کهای دریغا به برم میشکند...
پ ن: هیچ مرهمی برایم کارآتر از نقد جدی آثارم نیست. هیچ هدیهای برایم دلنشینتر از نقد جدی مقاله (بهویژه «نبایدهای نخستین»، «گسستهای گسترده» و «خطرهای خیرخواهی») یا کتابی (بهویژه «مرزهای اخلاق») از من نیست. تشخیص کردهایم، باشد که مداوا مقرر شود! ایدون باد!
13921003
0633
دانشجویان بزرگوار مقطع کارشناسی!
با توجه به در نظر گرفتن دو تا پنج نمره برای ارایه در درسهای «فلسفه اخلاق در تفکر غربی» و «فلسفه اخلاق در تفکر اسلامی» و عدمارایه برخی از دانشجویان، آندسته از دانشجویانی که مایل به جبران مافات هستند میتوانند با ارسال رایانامه یا حضور در دفتر کارم در روز آزمون، پس از هماهنگی، موضوعی را برای تحقیق یا ترجمه برگزینند. ضمناً این امر درباره آندسته از دانشجویان درس «زبان 1» که نمره کلاسی پایینی دارند نیز صادق است.
شاد، تندرست، سربلند، پیروز باشید.
شیرزاد پیکحرفه
گاهی فقط یک گفتار یا کردار برای خرد کردن یک پندار کافی است؛ درست همانند یک سنگ برای یک گوی زیبای شیشهای!
تلاش برای جمع کردن تکههای خردشده فقط دست را هم، همانند ذهن، زخمی و خونی میکند.
باید جاروبرقی کشید!
«روز دانشجو» بر دانشجویان گرامی و فرهیختهام خجستک باد.
کوششهایتان را در گسترش گستره «خردورزی» و «اخلاق» ارج مینهم.
امیدوارم با:
1. خواندن کتابها، زندگینامهها، اندیشهها، فلسفهها، جریدهها و تارنماهای جدید فلسفی؛
2. فلسفیدن و ژرفاندیشی درباره آسیبها و رخدادهای ناخوشآیند پیرامونتان؛
3. هماندیشی با دوستان فرهیخته و رنجشناس؛
4. واکاویِ راژمانیکِ نیازهای ایرانیان؛ و
5. گسترش گستره دانایی و آگاهی خود از گوناگونیهای جدید، تازهبهتازه و نوبهنویِ کشور
گستره «خردورزی»، «اخلاق» و «دادوری» را در نزدیکان، دوستان و بستگانتان بگسترانید
و
پیشرفتهای گامبهگامِ جدیدِ کشور را در سپهرهای «خردورزی»، «اخلاق»، «دادوری»، «اقتصاد» و «سیاست اندرکشورال» پاس دارید.
باشد هماره چنان پیش آید که آرزومندیم...
شاد، تندرست، سربلند و پیروز باشید.
شیرزاد پیکحرفه
13920914
0120
سرکار خانم رجبعلی
«همدلی» صمیمانه من و دوستانتان را
در غم هجران مادر عزیزتان بپذیرید و ما را در این غم بزرگ شریک بدانید.
مطمئناً هیچچیز مانند تلاش دوباره شما در عرصه علم و اخلاق و شکوفایی و پیشرفتتان باعث خوشحالی آن عزیز سفرکرده نخواهد بود.
همه استادان و دوستانتان بیش از پیش در این راه در کنارتان خواهند بود...
بهامید زدوده شدن زنگار غم از خاطر عاطرتان...
دوشنبه آینده
«آزمون میانترم» درس «زبان تخصصی 1»
برگزار خواهد شد.
شاد، تندرست، سربلند و پیروز باشید.
دوشنبه آینده
«آزمون میانترم» درس «فلسفه علم»
برگزار خواهد شد.
شاد، تندرست، سربلند و پیروز باشید.
شمارههای جدید مجله «حقوق بشر» دانشگاه مفید
عناوین برخی از مقالات عبارتند از:
وفاق در نفاق: پویشی در پارهای از پیامدهای جهانی اخلاق رایج
(شیرزاد پیکحرفه)
بررسي مقايسهاي رابطه دینداری و تمایل به حقوق بشر در ميان زنان و مردان
(مجيد موحد و مریم حسیني)
اخلاق و حقوق انسانی از دیدگاه لایب نیتس
(امراله معین)
رابطه روشنفکران با ایده حقوق بشر (با تأکید بر روشنفکران دینی دوران پهلوی دوم)
(مهدی رهبری و محمد قربانپور شیخانی)
برای مطالعه عناوین کل مقالات ر.ک:
«سرای اهل قلم خانه کتاب» در نظر دارد این هفته، در نشست تخصصی، خود کتاب «مـــرزهـــای اخـــلاق» را بررسی و نقد کند.
این جلسه ساعت 5 عصر چهارشنبه این هفته، سوم مهرماه، با حضور نویسنده و دو تن از استادان دیگر در «سرای اهل قلم»، واقع در تهران، خ. انقلاب، نرسیده به چهارراه ولیعصر، ابتدای فلسطین جنوبی، ک. خواجه نصیر، برگزار میگردد و حضور برای همه دوستداران فلسفه اخلاق آزاد است.
علاقهمندان برای دریافت اطلاعات بیشتر میتوانند به قسمت «اخبار» تارنمای «نشر نی» مراجعه کنند:
http://www.nashreney.com/News/Pages/1391063001.aspx
کتابهای اخلاقی پیشنهادی برای دوستداران و دانشجویان درس فلسفه اخلاق:
الف. کتابهای عمومی و مقدماتی (برای آشنایی کلی با اخلاق هنجاری):
1. فلسفه اخلاق/ریچلز/ترجمه آرش اخگری/انتشارات حکمت؛
2. مبانی فلسفه اخلاق/هولمز/ترجمه مسعود علیا/انتشارات ققنوس؛
3. درآمدی بر فلسفه اخلاق/گنسلر/ترجمه مهدی اخوان/انتشارات علمی فرهنگی؛
4. مسائل اخلاقی/پالمر/ترجمه علیرضا آل بویه/انتشارات پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی؛
5. فلسفه اخلاق/فرانکنا/ترجمه هادی صادقی/انتشارات طه.
ب. کتابهای تخصّصی (برای مطالعه تخصّصی فیلسوف، نظریه یا مسئلهای مهم در اخلاق هنجاری):
1. هابز/تاک/ترجمه حسین بشیریه/انتشارات طرح نو؛
2. فلسفه هابز/میسنر/ترجمه خشایار دیهیمی/ انتشارات طرح نو؛
3. فلسفه جان استیوارت میل/اندرسون/ترجمه خشایار دیهیمی/ انتشارات طرح نو؛
4. فلسفه راولز/تلیس/ترجمه خشایار دیهیمی/ انتشارات طرح نو؛
5. زندگی و اندیشههای ادم اسمیت/وینستین/ترجمه شیرزاد پیکحرفه/انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛
6. فلسفه و جامعه و سیاست/ترجمه عزتالله فولادوند/نشرماهی؛
7. در سنگر آزادی/هایک/ترجمه عزتالله فولادوند/نشرماهی؛
8. فایدهگرایی/میل/ترجمه مرتضی مردیها/نشرنی؛
9. تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم/تالیف حسین بشیریه/نشرنی؛
10. مرزهای اخلاق/تالیف شیرزاد پیکحرفه/نشرنی.
FRANCE
(Paris, Burgundy)
GERMANY
(Dortmund, Bochum, Düsseldorf, Köln)
NETHERLANDS
(Amsterdam)
BELGIUM
(Liege)
SLOVENIA
(Ljubljana)
.
.
.
از دیو و دد ملولم و ایرانم آرزوست...
مرزهای اخلاق کجاست؟
پیوند زیر نشانی یادداشت جدیدی است که بهتازگی درباره «مرزهای اخلاق» و ادامه آن پروژه نوشتهام.
این یادداشت، امروز، در صفحه «اندیشه» روزنامه بهار منتشر شده است.
http://www.baharnewspaper.com/Page/Paper/92/04/05/7
معرفی کتاب
زندگی و اندیشههای ادم اسمیت
در
تارنمای پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/NewsDetail.aspx?id=6427
تجربه پانزدهساله تدریس رسمی در مقاطع مختلف به من آموخته است که حاصلضرب اهمیت نمره برای فرد در میزان ژرفای علمیاش برابر با مقداری ثابت است. در این سالهای تدریس بارها دیدهام هر آنکه را شوق نمره در سر است سبکسر است و هر آنکه را سودایی سربالاست نمره برایش چون کالاست. در درازمدت نیز (مثلا در بازهای دهساله)، تقریبا بی هیچ استثنایی، دیدهام که نمرهاندیشان سر در گلیم کشیدهاند و در کنج خاموشی خزیدهاند و ژرفاندیشان سر بر آوردهاند و در سپهر فلسفه سربلند و سرور شدهاند و هم خود و هم دیگران را غرق در سرور کردهاند.
من نیز در اعطای بیست نه خستی داشتهام و نه خباثتی. شماری از بیستیان و الفیان من هیچ بهرهای از ژرفاندیشی نبردهاند و در ماراتن کسب نمره، فهم فلسفی و درک مقتضیات جامعه را از یاد بردهاند و گوی سبقت را در نادانی ربودهاند. اینان نه خبری از اخبار دارند و نه اندیشهای گرانبار. درِ کتابخانهشان برای منابع ارشد گشوده است و به زحمت میتوان کتاب، مقاله یا مجلهای را که بهکارِ تست زدن در ارشد نمیآید در آن یافت. نه سِریِ رمانهای کلاسیک را خواندهاند و نه سَری به رمانهای جدید زدهاند، اما ف. ر. و م. م. را میشناسند. «آبی»، «سفید» و «قرمز» ذهنشان را بیشتر سراغ استقلال، ملوان و پرسپولیس میبرد تا کارگردان لهستانی؛ رنگهای دیگر که جای خود دارد. از «اخراجیها»یِ باشگاه بینندگان «آژانس» و «جدایی»اند و «درباره الی» حتی چیزکی هم نشنیدهاند. رنگ مجلاتشان هم زرد است؛ زرد پررنگ که به قهوهای میزند! اندیشهشان پویا نیست و نامهای از مهر را ورق هم نزدهاند (شک ندارم که حتی مفهوم این جملات را هم در نمییابند). همینطور است سواد و سلیقهشان در موسیقی و ادبیات و ... . چنان در فکر نمره و نان و نام بودهاند که انبانشان در همه این موارد، بهطور رقتانگیزی، تهی است؛ حتی تهیتر از یک دیپلمه ترکتحصیلکرده! به جرأت میگویم در بسیاری از موارد، دانشِ دانشگاهنرفتهها، بهطور تعجبانگیز و رقتباری، از آنها بیشتر است. برای من، بهکار بردن عبارت کوتاه «دانشجوی فلسفه» درباره آنها بهمراتب از عباراتی مانند «گوجهفرنگی دمکراتیک»، «خیارشور شیرین» و «قند شور» بیمعناتر و خندهدارتر است. علت اصلی این بلیه هم شیوه تربیتشان در خانواده است. تنها کارشان تا کسب دیپلم و ورود به دانشگاه، مدرسه رفتن و تست زدن بوده است و به همین دلیل از جرأت و جسارتِ داراییِ دانایی و آگاهی پاک بیبهرهاند. هویتشان را در نمره تعریف میکنند؛ بیستشان که نوزده شد فریادشان به آسمان بلند میشود. جزوه و کتاب (آن هم از نوع درسیاش) برایشان تنها وسیلهای است برای کسب نمره و نمره ابزاری است برای نمایش هویت. چرا؟ چون انبانشان از وسایل دیگر تهی است! البته تا دلتان بخواهد قیف فلسفه و دردمندی میآیند و از بیدردی و بیعقلی و بیاخلاقی دیگران شکوه میکنند تا از این راه برای خود شکوهی دستوپا کنند؛ غافل از آنکه دوصد گفته چون نیم کردار نیست. کافی است دهانی باز کنند و تحقیقی ارایه دهند تا شما بمانید که از شدت نادانی دانانمایانه پرطمطراقشان بخندید یا بگریید!
در آن سوی میدان، نیز شمار زیادی از غیربیستیان و غیرالفیان چنان سودای سربالایی در ژرفاندیشی فلسفی داشتهاند که نه بیست شدن و الف شدن خودشان برایشان مهم است و نه بیست شدن و الف شدن دیگران. دیدههای این نادرههای دردانه دهر چنان دلیرانه بر رخ زیبای دانایی باز است که همچون باز دیده از بیست و بیستیان دوختهاند و ارتفاع پرواز این نخبگان چنان مرتفع است و دیدههایشان چنان روبهبالاست که بیست و الف در نظرشان ندیدنی و ناچیز است.
البته کم نبودهاند کسانی که با وجود ژرفاندیشی، دانایی و آگاهی، مساعدت بخت نیز نصیبشان شده است و از قران میمون علم و الف برخوردار شدهاند.
در این میان برخی از تقصیر نیز بر گردن من است. من در بسیاری از موارد سطح بالای پرسش را فدای دقت در محاسبه نمره کردهام و این بار بر آنم تا آنجا که ممکن و مطلوب است تغییر رویه دهم. هیچ تردیدی ندارم که اگر پرسشها فقط چهارگزینهای و از محفوظات نباشند و پاسخها نیازمند تجزیه و تحلیل و ترکیب باشند لیست نمرات زیرورو خواهد شد. این بار چنین خواهم کرد.
گُسَستهایِ گُسترده:
واکاویِ گزندهایِ «فایدهگراییِ» جان استوارت میل
بر
«یکپارچگی» و «خودآیینیِ» آدمی
دوفصلنامه علمیـپژوهشیِ غربشناسی بنیادی
سال سوم، شماره دوم، پاییز و زمستان 1391
برای خواندن مقاله بر روی عبارت «اصل مقاله» در نشانی زیر کلیک کنید:
http://occidentstudy.ihcs.ac.ir/?_action=articleInfo&article=691
توضیح:
بالاخره مقاله جدیدم در نقد «فایدهگرایی» به زیور طبع آراسته شد. من مدتهاست که «فایدهگرایی» را نظریهای خطرخیز برای حقوق و آزادیهای اساسی آدمیان میدانم و از این نکته در شگفتم که چرا پارهای از اندیشمندان ایرانی سقف خواسته خود را بر پایه این ستون متزلزل بنا کردهاند!
در مقاله «نعل باژگونه»، که چند سال پیش در روزنامه شرق به زیور طبع آراسته شد و در آن بهاختصار مقدمه و مؤخره ترجمه فایدهگراییِ جان استوارت میل را نقد کردم، وعده دادم که، در مقالهای علمیـپژوهشی، پارهای از خطرهای «فایدهگرایی» را، بهتفصیل، توضیح خواهم داد و اینک خوشحالم که خلفوعده نکردم.
تا آنجا که جُستهام، این مقاله نخستین متن فارسی، با استانداردهای علمیِ قابلقبول، در نقد «فایدهگرایی» است. اکنون، چند ماهی است که سرگرم نوشتن مقاله دیگری در نقد این نظریه خسارتخیزم. گام بعدیام نگارش کتابی مستوفا در نقد «فایدهگرایی» است. زهدان ذهنم آبستن فرزندی دیگر است و زادهنشده او را زیانهای فایدهگرایی نام نهادهام. امیدوارم کار نگارشش بهزودی پایان یابد و در سال 1392 هم بیکتاب نمانم.
برای آشنایی بیشتر با کتاب
زندگی و اندیشههای ادم اسمیت
و
خواندن پانزده صفحه نخست آن
ر.ک. به پیوندِ بارگیریِ موجود در نشانی زیر:
http://www.ihcs.ac.ir/Pages/Features/BookDetail.aspx?id=6309
معرِّفیِ کتابِ «مرزهایِ اخلاق»
در
برنامۀ «چراغستان» «رادیو ایران»
برایِ بارگیریِ پوشۀ صوتی ر.ک:
http://www.radioiran.ir/_Uploads/cheraghestan_book_akhlagh.mp3